اینجا، برای از تو نوشتن هوا کم اسـت! دنیا برای از تو نوشتن، مرا کم است ...
اکسیر من، نه اینکه مرا شعر تازه نیست من ازتو مینویسم واین کیمیا کم اسـت!
سرشارم از خیال، ولی این کفاف نیست! در شعر من حقیقت یک ماجرا کم اسـت!
تا این غزل، شبیه غزلهای من شود... چیزی شبیه عطر حضور شما کم است!
گاهی تو را، کنار خود احساس میکنم... اما چقدر دلخوشی خوابها کم است!
خون هرآن غزل که نگفتم به پای توست! آیا هنوز آمدنـت را بهــا کم است؟!
:: برچسبها:
برگرفته از سایت www ,
daneshju ,
ir ,
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9